چت

 

                               چت جدید 

خاطره مبینای عزیزم

سلام من مبینام 15 سالمه و تک فرزندم تو فامیل کلی دکتر داریم من فقط یه عمو دارم که جونم به جونش وابستس عمه هم ندارم عموی من که اسمش کیوان هستش دکتره و 28 سالشه و مجرده و خیییییییییییییییییییییییییلی منو دویت داره و همون طور که گفتم جونش به جونم وابستس خب بریم سر خاطره، تابستون پارسال بود که من با دوستام رفتم استخر وقتی از استخر برگشتم خونه موهام رو خشک نکردم و احساس گرما کردم و رفتم کولر اتاقم رو روشن کردم و همونطوری زیر کولر خوابیدم وقتی از خواب پاشدم سرم به شدت درد می کرد و احساس میکردم بدنم سنگین شده و نمیتونم پاشم تبم داشتم و خیلی بد بود ساعت 2ونیم بود که دیگه طاقت نیاوردمو رفتم زنگ زدم به عمو کیوانم ،بعد از دو بوق جواب داد -سلام عزیز دل عمو خوبی قربونت برم من ؟ -سلام عمو جونم من مریض شدم سرم خیلی درد میکنه و تبم دارم 😢😢😢همه ی این حرفارو با گریه میگفتم - الهی قربونت بره عمو گریه نکن فدات بشم من گریه نکن پاشو با مامانت بیا مطب من اینجا منتظرتونم باشه ؟ - باشه عمو حدافظ😢😢😢 -گریم بند نمیومد بامامانم حاضر شدیم رفتیم پیش عمو تا وارد اتاق شدم سریع خودمو انداختم تو بغل عمو و گریمو از سر گرفتم ،

عمو هم مدام قربون صدقم میرفت و سعی در آروم کردنم داشت که موفق هم شد 
یکم که آروم شدم عمو شروع کرد به معاینه کردن و بعد از معاینه گفت مبینام خیلی حالت بده گلو و گوشات عفونت کرده بدنتم ضعیف شده تبتم که بالاست فشارتم پایینه و شروع کرد به نوشتن اونقد نوشت من خودم تعجب کردم بعداز تموم شدن نسخه دفترچمو برداشت برد داد به یکی از رزیدنت های بیمارستان 
بعد از 5 مین داروها رسید از چیزی که دیده بودم کم مونده بود سکته بزنم سرم که من واقعا اذیت میشم وقتی قراره بزنمش چون رگم به سختی پیدا میشه و آمپولا که واقعا زیاد بودن و چندتا قرص داخل پلاستیک بود عموم به مامانم گفت که امشب من مبینارو میبرم خونه خودمون اینطوری خیالم راحت تره چون امکان داره تب کنه و...پیش خودم باشه بهتره مامانمم قبول کرد عموهم لپمو کشید و یه چشمک بهم زد 😍😍😍 بعدش عموم گفت مبینام بدو رو تخت دراز بکش بیام آمپولا بزنم گریم شروع شد دوباره عموم اومد بوسم کرد گفت ببین حالتو قربونت برم عفونت داره بدنت تب داری 2 تا دونه بیشتر نیست نترس 😙😙 بعد با دستمال اشکامو پاک کرد منم دیگه رفتم و خوابیدم مامانم اومد آمادم کرد و رفت چون جون و دل نداره نگاه کنه قربونت برم مامی 😍😙😙 عموم اومد و گفت مبینام تکون نخوریا سفتم نکن باشه عزیز؟یه سر تکون دادم و عمومم با بسم ا... پنبه کشیدو نیدل روفرو کردو گفت گلم یه نفس عمیق بکش تا کشیدم شروع کرد تزریق کردن یکم درد داشت و میسوزوند چون جنتامایسین بود یه آیییی گفتم که عمو گفت جانم عزیزدلم تموم شد تموم و کشید بیرون و جاشو ماساژ داد بعدی تب بر بود که چیزی نفهمیدم جاشو ماساژ داد و لباسمو مرتب کرد و پیشونیمو بوسید و گفت ببخشید قربونت برم اذیت شدی ولی به جاش خوب میشی عاشقتم من که عمو 😍😙😙 بعد از اون مامانم اومد پیشم و کلی قربون صدقه و... بعدشم که آژانس گرفت و رفت موندم من و عمو رو تخت نشسته بودم که عمو لب تابشو آورد داد به من رمزشم گفت برام بازی داشت چه بازیایی 😍😍😍 همرو بازی کردم بعد رفتم تو پوشه عکس های دانشجویی عمو 😆😆😆 جاتون خالی اونقد دکتر زیارت کردما ولی از همشون خوشگل و قد بلند و اندام 20 و خوشتیپ عمو کیوانم بود ساعت شده بود 4 و قرار بود ساعت 6 عمو شیفتش تموم بشه به عمو گفتم من میخوابم گفت باشه عمو جون بخواب قشنگ گرفتم خوابیدم وقتی چشامو باز کردم احساس کردم رو هوا معلقم 😅 دیدم عمو منو بغل کرده و داره تند تند پله هارو میره پایین یه لحظه دید من بیدار شدم گفت سلام موش خانم خوش خواب 😂😂😂 گفتم عمو منو بذار زمین زشته گفت هیچم زشت نیست 😎 خلاصه وقتی رسیدیم به ماشین عمو منو گذاشت پایین و سوار شدیم و پیش به سوی خونه مامان جون 😍😍😍 وقتی رسیدیم سریع دویدم به سمت مامان زهرا و محکم بغلش کردم اونم کلی خوشحال شد و بوسم کرد و کلی قربون صدقم رفت عمو ماشینو گذاشت تو پارکینگ و امد گفت یکیم نیست مارو اینطوری تحویل بگیره 😂😂😂 مامان جونمم نه گذاشت نه برداشت گفت تو زن بگیر زنت برات قربون صدقه بره 😂😂😂 اونقد خندیدیم که نگو خلاصه رفتیم تو خونه و عمو رفت لباساشو عوض کنه منم همینطور چون چند دست لباس خونه مامان جون دارم یه بولیز و شلوار خوشگل قرمز پوشیدم من بعد رفتم جلوی آینه موهامو خوشگل درست کردم یکم تب داشتم هنوز ولی خب کیه که اهمیت بده بعد شام من همش خوابم میومد چون کلی با عموم آتیش سوزوندیم 😆😆😆 خیلی کیف داد ولی بابایی جونم نبود چون رفته بود ماموریت منم چون خوابم میومد همونجا رو مبل خوابم برد وقتی بلند شدم دیدم منم همونجا رو مبل خوابم برد بیدار که شدم دیدم تو اتاق عمو هستم و رو تختش خوابیدم عمو هم پایین تخت رختخواب انداخته بود و خواب بودحالم بد شده بود دوباره به زور بلند شدم و رفتم عمو رو با ناله صدا کردم عمو عمو جون و تکونش دادم عمو بیدار شد چراغ خوابو زد و گفت جانم عمو چیزی شده چیزی میخوای ؟ که گفتم عمو حالم بده و سرم گیج رفت و خوابیدم رو زمین عمو هم عینکشو زد و رفت لامپ رو روشن کرد و امد لباسمو زد بالا و دستشو گذاشت رو شکمم و گفت تب داری عموجون تب داری بعدم رفت کیسه داروهامو آورد و از توش یه شیاف برداشت و گفت مبینام آماده شو یه شیاف برات بذارم تبت بیاد پایین اونقدرررر مخالفت کردم که عمو اومد و طی یک حرکت کاملا حرفه ای منو آماده کرد و شیافو گذاشت من که گفتم زمین دهن وا کنه برم توش تموم که شد عموم گفت آدم از عموش خجالت نمیکشه و بوسم کرد 😙😙😙 بغلم کرد و گذاشت رو تخت هر 5 دقیقه 1 بار عمو تبمو چک میکرد تبم کم کم اومد پایین و عمو گفت بیا پیش خودم بخواب اول خجالت کشیدم ولی بعدش رفتم و تا صبح تو بغلش خوابیدم 

پ.ن ،خیلی ممنون که خوندین ببخشید طولانی شد و چشمای نازتون خسته شد لطفا نظر بذارید و در آخر دوستون دارم پایان 

قابل توجه دوستان کنکوری ۲

و اما بریم سراغ اصل کاری
📚شما و کنکور ، چند روز دیگه ، قراره از هم بالاخره جدا بشید و هرکس زندگی خودشو پیش بگیره
اما سخت ترین پروسه این مسیر ، همون دادگاه چهار ساعته ای هست که سرنوشت آینده شما رو مشخص می کنه
پس اگه می خوای توی دادگاه برنده بشی ، رعایت این نکات از نون شب برات واجب تره

 ⛔ابداع و اکتشاف راه های جدید ممنوع

جلسه کنکور جلسه آزمون و خطا ، ابداع و اکتشاف روش های جدید نیست ؛ جلسه کنکور یعنی روزی که هرچیزی که توی این یک سال یاد گرفتین رو پیاده کنید. 

🔢یکی از اون ها ترتیب پاسخ گویی به سوالات هست . 
هر کس برای شروع کنکور و ادامه اون یک شیوه داره که همیشه ازش استفاده کرده و نتیجه گرفته پس همون روند رو ادامه میده.

 بیخیالش شو✔😉

اگه بخواید کل زمانتون رو صرف یک تست کنید که معلوم نیست حل بشه یا نشه از تست های دیگه که می تونید حل کنید غافل میشید و ضربه بیشتری 
می بینید. 

🔴 یادتون باشه ارزش تست ها توی یک درس شبیه همه ، پس تست های ساده تر رو اول انتخاب کنید و اینقدر جسور باشید که از نیمه رها کردن یک تست غیر قابل حل بگذرید

👋🏻شانسی نزنید

خیلی وقت ها پیش میاد که روی یک سوال زمان زیادی گذاشتیم و به نتیجه نرسیدیم ؛ اینطور مواقع همیشه یک صدایی داخل مغزمون میگه ” اینقدر وقت گذاشتی یکی رو بزن خب ! ” 

ما هم بدون آگاهی و اختیار یک پاسخ رو انتخاب می کنیم که در هفتاد و پنج درصد موارد نادرست هست 😱و باعث میشه حتی اون قسمت هایی که بلد بودیم و تستاشو زدیم هم خنثی بشه . پس شانسی زدن کار درستی نیست

✔WC

یکی از مواردی که می تونه خیلی وقتتون رو بگیره استفاده از سرویس های بهداشتی حین جلسه کنکور هست 
⚡️معمولا به خاطر هیجان و استرس سر جلسه کنکور و این تغییرات هورمونی نیاز به این امر کمتر میشه و جای نگرانی نیست ؛ اما در صورتی که مایعات زیادی مصرف کنید می تونه براتون دردسر ساز باشه . 

🚫 تخمین رتبه نزن
سر جلسه فقط و فقط روی همون سوالی که می خونید تمرکز داشته باشید و به نتیجه کلی آزمون و نتیجه کلی اون درس و چیزهایی که قراره پیش بیاد فکر نکنید 
یادتون باشه قرار نیست سر جلسه کنکور تخمین رتبه بزنید .

 📌همون لحظه وارد کن

جواب سوالا رو همون لحظه وارد پاسخنامه کن … چون بعد ممکنه به خاطر عجله ، بی دقتی و استرس ، یه اشتباه آماتور گونه بکنیم و همه زحمتامون رو به باد بدیم اما شاید بعضی ها ده تا ده تا وارد کنن یا صفحه ای که بستگی داره به کدوم روش عادت دارند هر چیزی که عادت دارن و در ازمونها انجام دادن همون روش رو ادامه بدن. 

✔️اين نكات رو در آزمون هايــى كه در خونه هم از خودتون ميگيريد رعايت 
كنيد

و اما حرف اخر:
بهترین راه ارامش حرف زدن و راز و نیاز با کسی هست که تمام زحمات و تلاشهاتون رو دیده و به اندازه ای عادل هست که پاسخ تک تک تلاشها رو بهتون میده ازش مدد بخواین قطعا بی جوابتون نمیذاره. أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

برای تک تکتون ارزوی بهترینها رو دارم. مطمئن باشید که میتونید و لایق بهترینها هستید. 
موفق باشید
مهرسام

 

 

با تشکر از اطاعات خوبتون دکتر مهرسام 🌹

قابل توجه دوستان کنکوری

سلام و درود دوستان کنکوری 
امیدوارم این روزهای باقی مانده به کنکور رو با انرژی مضاعف طی کنید. مطالبی که خواهید دید شاید زیاد شنیده باشید اما دوباره خواندن در این روزهای باقی مانده خالی از لطف نیست. 
اول از همه موضوع استرسی هست که با نزدیک شدن به کنکور بیشتر میشه اما کاملا طبیعی هست سعی کنید این استرس رو کنترل کنید تا مانع تمرکز و استفاده از زمانتون نشه. 

🔴برای کنترل استرس به 8 نکته زیر توجه كنيد:

1- اعتماد به نفس داشته باشید. 
از مطالب خارج از کتاب سوالی طرح نخواهد شد و سوالات کنکور یک ریتم خاص دارن پس نگران اتفاقات وحشتناک نباشید بلکه تلاش کنید خونسرد باشید.

2- به گذشته فکر نکنید⚠
3- خود را با هیچ احدی مقایسه نکنید و هی نگید فلانی الان داره جمع بندی میکنه اونوقت من هنوز الکتروشیمی هم نخوندم... 😣😢
شما از کیفیت مطالعه دیگران اطلاعی ندارید پس مرغ همسایه غاز نیست🚫

4- با پدر و مادر،خواهر یا برادر خود صحبت کنید و ازشون بخواید 
تو این شرایط شمارو حمایت کنن☺

5- کمال گرا نباشید 
⬅مهم اینه که عدد 34 از 33 بیشتره و اصلا مهم نیس عدد 34 چند تا با 100 فاصله داره!

6- روزانه 6 ساعت بخوابید تا مغزتون هم استراحت کنه 😴
و هم در هنگام خواب مطالب رو دسته بندی کنه، اگر این کار رو نکنید مغزتون خودش برای خودش استراحت جور میکنه اونوقته که کسل و بی حوصله و پرخاشگر میشید😤😠

7- محاسبه نتیجه ،کار کامپیوترهای سازمان سنجشه شما به جای اون کامپیوترا به خودت فشار نیار برا محاسبه! 📛
وظیفه تو فقط درس خوندن و یادگیری مطلبه، همین😒😌

8- به عنوان نکته
آخر شب 5 دقیقه قبل از خواب با چشم بسته همه کارهایی که تو طول روز انجام دادی رو مرور کن. 
مثلا صبح شیمی تست زدم بعد زرد عمومی حل کردم بعد لغات زبان خوندم بعد زیست و و و ... 
✔اعتماد به نفس زیادی بهتون میده.

و اما مطلب بعد:
🔴خیلیا این روزای آخر نمی دونن چیکار کنن 
آزمونها رو که دادن ، تحلیل کردن ، درسها رو هم خوندن و الان سردرگم شدن که تا روز کنکور باید چیکار کنن … 
درمان درد این افراد چیزی نیست جز تورق سریع!
 
✔تورق سریع به چه درد می خوره؟؟

⬅تورق سریع دو تا خاصیت خوب داره ؛ اول اینکه باعث مرور مطالب مهمی که زیرش خط کشیدید ، نوشتید ، همش یادتون میره و … میشه 
دوم اینکه یک مکانیسم جالب مغزتون رو فعال می کنه که احتمالا تا حالا بهش دقت کردید 
حافظه تصویری😉

 ♨حافظه تصویری دیگه چیه؟

حافظه تصویری یعنی اینکه بدونی فلان مطلب توی کدوم فصل بود ،توی چه صفحه ای بود ، بالا یا پایین کتاب بود ، مطالب قبل و بعدش چیا بودن … ! 
این 
مکانیسم مخصوصا برای آیات دین و زندگی خیلی خوبه 🤭🤔
می تونید محل آیات رو بفهمید توی کدوم درس بودن و وقتی اینو بفهمید عملا انگار به جواب رسیدید

 ⁉️چطوری تورق سریع رو انجام بدم

برای تورق سریع ، فقط از کتابی استفاده کنید که تا الان اون مباحث رو ازش خوندید … 
خوندن کتاب دیگه باعث میشه این حافظه تصویری درست حسابی به کار نیافتـه

📛بعدشم خوندن از روی کتابی که تا حالا مباحث رو ازش می خوندی راحت تر و سریع تر از هر کتاب دیگه ای هست ؛ 

☡پس این لقمه و جمع بندی و اینا رو بزار کنار!! 
از روی کتابی که داری می خونی ، نکاتِ مهم ، فرمولا ، چیزایی که یادت میره ، حتی متن کتاب رو مرور سریع کن ، یه طوری که خیالت راحت باشه چشمت با همه چیز آشناست … همین ،
اینطوری استرست خیلی کم میشه و ذهنت با مطالب کلی آشنا میشه